مجموعه تک بادگیر در غرب جزیره کیش (مناطق بومی نشین) واقع شده است. در قدیم نام این محله شعیبه و متعلق به یکی از تاجرهای معروف جزیره کیش بوده است. این خانه ۱۴۲۵ متر مربع مساحت دارد. دارای ۱۳ اتاق که ۶ اتاق اندرونی و ۷ اتاق بیرونی می باشد. در حال حاضر ۴۲۵ متر مربع آن برای بازدید آماده شده است. سبک خانه تک بادگیر کیش کاملا بومی است و از قدیمی ترین خانه های کیش به شمار می رود. طبق سنت دیرینه مهمانوازی جنوب ایران، به محض ورود میهمانان، از آنها با قهوه مخصوص محلی و خرما پذیرایی خواهد شد.
اتاق های تک بادگیر کیش:
در این بنای تاریخی اتاق های بسیاری وجود دارد که هر کدام اسم و رسم خاصی دارند. که در ذیل تعدادی از آنها را معرفی می کنیم:
- موزه: در این اتاق تعدادی وسایل بسیار قدیمی وجود دارد که برخی از آنها قدمتشان به دوره هخامنشی بر می گردد.
- سران: بزرگان در این اتاق جمع می شدند تا اختلافات را حل کنند.
- حجله: این اتاق تنها به عروس و دامادها اختصاص داشته بود. دختران صاحب این خانه بعد از ازدواج می توانستند تا دو سال در این خانه زندگی کنند. و بعد از دو سال برای مستقل زندگی کردن خانه را ترک میگفتند.
- مکتب خانه: در این اتاق فرزندان عمارت تک بادگیر جمع می شدند و به آموزش می پرداختند.
تک بادگیر این خانه به ارتفاع ۱۰ متر و دارای چهار دهنه از چهار جهت مختلف می باشد. نحوه کار آن به این صورت است که از سه دهنه بادگیر، هوا وارد و از یک طرف باد خارج میگردد که به خودی خود باعث تهویه هوای خانه می شود.
این مجموعه گردشگری فقط یک مکانی برای نمایش آثار باستانی نیست. اگر جزء افرادی هستید که دوست دارید در خانهتان هم آثار هنری و دستی داشته باشید، میتوانید از فروشگاههایی که محصولات سنتی شامل لباس های محلی، صنایع دستی، محصولات دریایی، محصولات عطاری، عطر فروشی و غیره، دیدن کرده و خرید انجام دهید.
نوشیدن قهوه محلی به همراه خرما، خستگی را از تن شما بیرون می کند. و با انرژی بیشتر به بازدید از بقیه قسمت های این مکان تاریخی بپردازید.
در انتهای کلام،
مجموعه تاریخی تک بادگیر کیش مکانی پر از رمز و راز، خانه ای پر از عشق و نوستالژی و حس ناب آرامش می باشد. خانه ای که هرگز فراموشش نخواهید کرد و درخاطره تان می ماند.
در عمارت تک بادگیر کیش شما می توانید با فرهنگ، سنت و سبک زندگی بومی ساکنین قدیم جزیره کیش آشنا شوید، که دیدنش خالی از لطف نیست. دیدن بنای تاریخی انگار روبرویی با خود است. انگار در هر خشت و کاشی و رنگ و طاقی تو میتوانی بخشی از خودت را بیابی.
بعضی بناها به غایت زیبایند و تکلیف تو را با خودت مشخص میکنند. بعضی بناها چنان استوار و پر رنگ و لعاباند که به تو فرصت فکر کردن نمیدهند و تو را مسحور زیبایی خود میکنند. در این بناها اگر کمی به خودت فرصت دهی کمکم بازتاب زیباییهای خودت را در جزء جزء طراحیشان پیدا میکنی. بعضی دیگر از بناها سرگردانند و تو را حیران میکنند.
در چنین بناهایی با هر قدمی که برمیدارید چیز جدیدی را کشف میکنید. انگار بخشهای از خودت را میبینی که کامل نیست اما زیباست. چنین بنایی به تو میگوید که با همه آسیبهایت میتوانی زیبا باشی اما نمیتوانی بیتفاوت از کنار زیباییها و ناکاملی هایت بگذری. نمیتوانی بهخودت بهعنوان یک موزه نگاه کنی. زیبایی را اگر مراقبت نکنی، فرو میریزد!
اشتراک گذاری