پاراسل کیش، پروازی به یادماندنی

صبح که وارد شرکت شدم یک راست به سمت اتاقم رفتم! باید تا بعدازظهر مطلبی را درباره پاراسل آماده می کردم. در مسیر به شرکت مدام به این موضوع فکر می کردم که چطور درباره پاراسل و جذابیت های آن بنویسم تا خواننده متن، بتونه به درستی و وضوح، اون مطالب را تو ذهنش ترسیم کنه! اول از اینترنت کمک گرفتم تا بتوانم اطلاعاتی در این زمینه کسب کنم. ساعت به تندی درحال حرکت به جلو بود و من هنوز درجا می زدم و به نقطه مطلوب نرسیده بودم.

یه سری جملات پیدا کردم مثل اینها:

  • یکی از تفریحات جذاب و پر از هیجان در آبهای خلیج فارس، پاراسل است.
  • این تفریح طرفداران بسیاری دارد که در تمام فصول، جزیره کیش میزبان آنان می باشد.
  • پاراسل چتر بسیار بزرگی است که به وسیله طناب به قایق متصل است. علاقمندان به این تفریح باید بر روی بندهایی مثل صندلی که به چتر متصل است بنشینند. سرعت قایق باعث پرواز چتر به آسمان خواهد شد.

و در نهایت این جمله مثلا فوق تبلیغاتی!:

  • اگر تاکنون این تفریح هیجانی را امتحان نکرده اید، پیشنهاد می کنیم، پاراسل را حتما سوار شوید. مطمئن باشید در آن بالا با تمام وجودتان هیجان و لذت را حس خواهید کرد. پرواز بر فراز سواحل و آبهای کیش فوق العاده جذاب است و …

این مطالب را داشتم با خودم زمزمه می کردم که همکارم با هیجان پرسید: قراره درباره پاراسل بنویسی؟! کاملا مشخص بود او سر ذوق آمده و مشتاق تعریف کردن مطلبی است.! منم از این موقعیت استفاده کردم و پاسخ مثبت دادم تا شاید بتوانم مطلبی هر چند کوتاه ولی کلیدی رو از کلام او بدست بیاورم. تو این افکار بودم که دیدم همکارم اصلا به تایید من توجه نکرده و شروع کرد به تعریف خاطره ای از پاراسل سواری در جزیره زیبای کیش.

سفر به کیش

برای تعطیلات به جزیره کیش سفر کردم و بعد از مستقر شدن در هتل و کمی استراحت، برای اینکه بتوانم بهترین استفاده را از زمانم در این چند روز اقامتم در کیش بکنم، وارد سایت رزرو بلیط تفریحات آبی شدم. تفریحات زیادی رو مطالعه کردم ولی نمی دونم چرا پاراسل رو برای تفریح اول انتخاب کردم! این اولین بار بود که به غیر از هواپیما قرار بود بر فراز آسمان آبی کیش با وسیله ای که تا به حال ندیده بودم به پرواز در بیایم!…

شب را با سوالات و رویاهای بسیار به صبح رساندم. بر عکس همه روزهای عادی اون روز خیلی زود از خواب بلند شدم. صبحانه ای سبک خوردم و راهی کلوپ مورد نظر شدم. در مسیر از راننده تاکسی در مورد کلوپ و پاراسل پرسیدم و او هم خیلی خوب از فواید و هیجانات پاراسل گفت. کلام او  خیلی به دلم نشست. یک جورایی واقعیتش، ترسم ریخت!

وارد محوطه کلوپ شدم. چقدر جنب و جوش مردم برایم جالب بود. بعضی ها جلیقه نجات پوشیده بودند، برخی علاوه بر جلیقه نجات بر سرشان کلاه ایمنی هم بود. همه منتظر بودند تا هدایت شوند برای سوار شدن به آن تفریح آبی مد نظرشان! ولی جالبتر از همه، قیافه آدمها بسیار دیدنی بود! یه جورایی همه پر از سوال، استرس و هیجان بودند، مثل خود من!.

به داخل کلوپ رفتم و در قسمت پذیرش، اعلام حضور کردم. بعد از چک کردن رزرو من، راهنمایی شدم برای تحویل جلیقه نجات و در همین زمان هم مربی مربوطه داشت برایم موارد ایمنی رو توضیح می داد تا لذت پروازم چند برابر شود. بالاخره موعد سوار شدن من رسید. سوار قایق شدم. راستش از استرس داشتم جون می دادم. تا اینکه به نقطه مورد نظر رسیدیم. محلی که تا جزیره فاصله زیادی نداشت و می شد به خوبی ساحل رو دید.

پاراسل کیش، خاطره ای وصف نشدنی

مربی دوباره برای من مطالب ایمنی را تکرار کرد. سپس راهنمایی شدم تا بر روی صندلی مخصوص پرواز بنشینم. پس از نشستن بر روی صندلی، ناخدا تمامی مسائل ایمنی مثل طناب ها و اتصالات و غیره را مجددا کنترل کرد، ولی من فقط به فکر پرواز بودم. استرس عجیبی داشتم. همیشه فکر می کردم که آدم شجاعی هستم! نمی دانم در آن لحظه چرا اینگونه شدم. در این احوالات بودم که با صدای ناخدا به خودم آمدم. ناخدا با لبخند گفت: آماده اید برای پرواز؟!. خودم رو جمع و جور کردم و با لکنت کلام اعلام آمادگی کردم!!

قایق به حرکت درآمد و چتر به آهستگی باز شد و به هوا برخاست. به طبع آن، من هم به همراه چتر به آهستگی از روی قایق بلند شدم. احساس درد شدید در مچ دستم کردم! خنده ام گرفت، از استرس پرواز با پاراسل بقدری طناب ها را محکم گرفته بودم که تمام دست هایم درد گرفته بودند. چند لحظه بعد زیبایی های سواحل کیش بقدری جذاب بود که دیگر جایی را برای استرس باقی نمی گذاشت. من عاشق کیش هستم و بقولی به محض اینکه چند روز را تعطیل اعلام می کنند، به جزیره کیش سفر می کنم.

خلاصه تا به حال کیش را از این زاویه و این ارتفاع ندیده بودم. چقدر این جزیره زیباست. در زیر پایم دریای زلال و شفافی بود که می تونستم ماهیان و آبزیان در حال حرکت را به وضوح ببینم. تعدادی آن طرف تر در حال جت اسکی سواری بودند. بعضی ها سوار شاتل شده بودند، از هیجان جیغ می کشیدند و … واقعاً نمی دانم چقدر در آن بالا بودم که احساس کردم درحال فرود بر روی قایق هستم و لحظاتی بعد با کمک ناخدا به روی قایق قدم گذاشتم.

قایق با شتاب به سوی ساحل حرکت می کرد و من هنوز تو حس و حال زیبایی های کیش از آن بالا بودم. رسیدیم به ساحل و به سمت کلوپ رفتم تا جلیقه نجات را تحویل بدم و برگردم هتل و استراحت کوچکی بکنم و مجدد به کیش گردی بپردازم.

خاطراتش به پایان رسید. با لبخندی گفت فرصت کردی تو هم حتما به کیش برو و این تفریح عالی را امتحان کن. از او تشکر کردم که این خاطره را به این زیبایی برای من تعریف کرد. ذهنم درگیر این موضوع شد که خداوند چقدر به ما ایرانیان لطف داشته است. زیبایی هایی مثل جزیره کیش را در نزدیکی ما قرار داده است، تا بتوانیم از آرامش، هوای پاک، ساحلی زیبا و دریایی که به درستی نام خلیج نیلگون فارس را بر روی آن نهاده اند، استفاده کنیم و لذت ببریم.

یادمان باشد: اول ایرانگردی بعد جهانگردی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *